دخترانه
دخترانه

پسر ها شبیه سوسک هستند !!!!!!

پسر ها شبیه سوسک هستند !!!!!!

چرا؟؟؟؟؟

میگم خدمتتون

1.دقت کردین بعضی سوووسکااا گیر میدن بهت هرچی با دمپایی میزنی تو سرشون بیشتر میان طرفت!!!!

2.دیدین  سوسک ها چقدر سگ جونن لهشون میکنی ولی هنوز شاخکاشونو تکون میدن

خووووووووب تا اینجا فک کنم منظورمو گرفته باشین!!!!

خوب میریم سراغ بقیه ی شباهت ها

3.مدل مووووووووو های پسرااااااا (با وجود تنها 2 تار مو!!! همونو با کلی چسب و تافت و ... سیخ می کنن)

4.سوووسک موجود چندشیه (مثل پسر ها که خیلی چندشن)

5.سوسکااا رو هیچکی دوست نداره (البته من به استثنا ها کاری ندارم کلی گفتم)دقیقا مثه پسر هاااااااا

6.سوسک تنها حشره ایه که خوشگلش پیدا نمیشه!!! مثل پسر که نسل خوشگلاش منقرض شده!!!

7.میگن سوسکااا خیلی پیچیدن و محققا هنوز از زندگیشون سر در نیاوردن درست

مثل پسر جماعت که هیچ وقت نمیفهمی پشته ای قیافه یه زشتش چیه!!!!بس که

موزیییییییییی ان

خوب فک کنم به اندازه ی کافی دلیل اوردم واسه اینکه شما دختران

محترم شباهت زیااااااااااد بین این دو موجودو بفهمین


برچسبـهـ ـا : پسر ها شبیه سوسک هستند !!!!!!
♥ نوشته شده در جمعه 30 تير 1396 ساعت 18:38 توسط سارا :
من یک دخترم

عکس جدید برای پروفایل دخترونه (1)

من یک دخترم

وقتی خسته ام

وقتی کلافه ام

وقتی دلتنگم

بشقاب ها را نـــمی شکنم.

شیشه ها را نـــمی شکنم.

غرورم را نـــمی شکنم

دلت را نـــمی شکنم

در این دلتنگی ها

زورم به تنها چیزی که میرسد

این بغـــض لعنتی ست!

♥ نوشته شده در جمعه 30 تير 1396 ساعت 18:28 توسط سارا :
رمان اکسیر عشق(قsمت2)

نوید منو به سمت یه اتاق راهنمایی کرد تا بتونم لباسمو عوض کنم داخل اتاق رفتم یه اتاق تقریبا بزرگ که دیواراش

با تابلوهای خیلی زیبا از مناظر زینت داده شده بود یه تخت دو نفره که یه حریر صورتی خوشگل روشو پوشونده بود

دوتا میز کوچلو کنار گوشه های تخت بود که روی یکی از اونا یه آباژور خوشگل بود و روی دیگری یه ساعت رو میزی

ویه قاب عکس که یه زن و مرد هم دیگرو بغل کرده بودن و یه میز آرایش طرف دیگه ی اتاق که پر بود از انواع عطر

ولوازم آرایش ویه کمد بزرگ که توی یکی از دیوارا خورده بود و یه پنچره ای دلباز که رو به حیاط که منظره ای خیلی

زیبایی داشت باز میشد و یه ایون کوچیک که پر بود از گلدونای پر گل دست از فضولی برداشتم مانتو و شالمو

در آوردمو یه نگاه به خودم توی آینه انداختم همه چی خوب بود با یه نفس عمیق از اتاق رفتم بیرون به محض اینکه

از در رفتم بیرون چشمای زیادیو روی خودم دیدم یه لحظه از اینکه این لباس کوتاهو پوشیدم به خودم لعنت فرستادم

ولی لباس من همچینم کوتاه هم نبود فکر کنم اینا تو حالو هوای عادی نبودن داشتم با چشم دنبال نوید میگشتم

که یه گوشی سالن خونه پیداش کردم اولش متوجه من نشد ولی وقتی که برگشت یه لحظه روی من موند تحسینو میشد توی

چشماش خوند اما زمانی که چشمش به پاهای برهنم خورد یه اخم کوچیک توی صورتش اومد و دیگه اون نگاه تحسین از بین

رفت و به سمتم اومد ودسنمو گرفت همین طور که منو با خودش میبرد زیر گوشم گفت

 


✘ادامهـ مطلبـ✘

♥ نوشته شده در جمعه 30 تير 1396 ساعت 2:6 توسط سارا :
رمان اکسیر عشق(قسمت1)

thumb

جلوی آینه به خودم نگاه کردم چشمای مشکی که پشت اونها رو خطه چشمی باریک کشیده بودم مژهای تابدار که کمی بهشون ریمل زده بودم
ویه رژگونه ی هلویی به گونم زده بودم که کمی گونها موبرجسته تر کرده بود وموهای مشکی که انتهای آن کمی تابدار میشود
و اونها رو روی سرم جمع کرده بودم و گذاشته بودم انتهای تابدارموهام آویزون بمونن وبه حالت آبشاری خودنمایی کنن
و یه لباس صورتی بلند که یقه ی بازی داشت و روی سینش حسابی کار شده بود ویه زنجیر زیبا که گردنم کرده بودم.
همین طور که مشغول آرایش کردن بودم صدای مادرم از طبقه ی پایین منو به خودم آورد
مامان- نازنین مگه نمی خوای بری دختر دیرت شد
الان میرم مامان
ما یه خانواده ی چهار نفری هستیم من پدرومادرم وبرادرم نیما من بیستو پنج سالمه فوق لیسانس معماری ودریک شرکت به عنوان یک طراح کار میکنم
وبرادرم سال آخرلیسانس عمران وپدرم تاجر فرش ومادرم خانه دارکه توی یه خونه ی خیلی زیبا زندگی میکنیم از در خونه که وارد میشی باید یه مسافتیو
از داخل باغی با انواع درختان و گل های زیبا طی میکردی تا به ساختمان اصلی میرسیدی که دوطبقه بود طبقه ی اول
که شامل سالن پذیرایی آشپزخونه و اتاق خواب پدرومادرم میشد که باانواع لوازم شیک ولوکس تزیین شده بود
اما طبقه ی بالا که توسط یک سری پله از طبقه ی پایین جدا میشد که شامل اتاق خودم و داداشم نیما میشد
اتاق من یه پنجره به روی باغ داشت که با پرده های یاسی رنگ مزین شده بود یک طرف اتاق یه میز تحریر کوچلو
برای مطالعه وطرف دیگر یه تخته خواب که با یه رو تختی به همان رنگ یاسی روی آن پهن شده بودویه آباژور
بالای تخت ویه میز آرایش همراه با انواع لوازم آرایش وعطرهای خوش بو،واما کمدی که بی شباهت به بوتیک نبود
وپربود از انواع لباس های شب ومهمونی،وچند تابلوازمناظرکه به دیوار اتاقم جلوی خاصی داده بودن.
دست از آرایش کردن برداشتم و به سمته پله ها حرکت کردم وچون خیلی عجله داشتم تقریبا پله ها رو دوتا
یکی پایین میرفتم که با صدای سوتی که از پشته سر شنیدم متوقف شدم

✘ادامهـ مطلبـ✘

♥ نوشته شده در جمعه 30 تير 1396 ساعت 1:51 توسط سارا :

منـــ یهـــ دخترمـــــ...

با تلنگری باران میشوم...

باکلمه ای عاشق♥می شومــــــــــ

با فریادی می شکنمــــــــــ↯

زورم بہ تنها چیزی که مۍ رســــــــــد بغــض لعنتیهـــ

هنوزهم با مداد رنگی خانه رویاهایم را به تصویر میکشمــــــ

من دخترم پراز راااز....هرگز مرا نخواهی دانست!

هرگز سرچشمه اشکهایم را نمیابی!

عاشقـ لوس شدنام قهــــــــــر کردنام حـســـود شـــدنامـــــ ...

دختروونگی هامو با هیچ چی تو دنیا عوض نمیــــ کنمــــــــــ!
دنیای دخترونه رو فقط یه دختر میـــتونه لمــــــــــس کنه!

♥ نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1396 ساعت 19:0 توسط سارا :
♥•٠· من یک دخترم

عکس نوشته های زیبا و خواندنی
♥•٠· من یک دخترم

 

نه یک مانکن فروشگاه,


نه یک وسیله برای جلب توجه,


و نه یک تابلو نقاشی


پیشرفت و بالارفتن را میخواهم اما نه به هر قیمتی


آزادم اما با تفسیری جدابافته...


آزادی من حجاب من است ،


طلا هم آزاد است اما همیشه محفوظ ، طلا را هیچوقت فله نمیفروشند!

 

آن چه را فله میفروشند که زیادی آزاد باشد .نمونه اش "سبزی خوردن"!

♥ نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1396 ساعت 18:57 توسط سارا :

اینم چند تا حال گیری دخترونه:


فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون !

 

 

یه سری دخترا هستن که

نوشته هاشون مخاطب خاص نداره

دوس دارن بلند و از ته دل

بخندن اما واس دلبری نیس

سر به زیرن اما

سر به راهیشون عمدی نیس

شیطونن اما بی منظـــــــور

اگه موزیکشون صداش بلنده

از جلف بازی نیس {اینجوری خوشن}

اهل ادا و اصول نیستن

اما یه وقتایی ناز میکنن،نازای دختروونه

حســـاســـــن،دلنازکن،یه وقتایی دلشون میشکنهـ

لبخندشون رنــــــــگ مهربونی دارهـ

لاک صورتیشون،موهاشون که یه ذره پریشونه،

اینا از پاکیشون کم نمیکنه

فقط یه کمـــــی فانتزی فکـــــــر میکنن (:

عــــــآشـــــــق این جور دخــــــتــــ♥ــــــرآم!

عــــــآشـــــــق خــــــودمــــــم (:

ععکس نوشته های دخترونه زیبا, عکس های زیبا و دیدنی

♥ نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1396 ساعت 18:55 توسط سارا :
عنـפּـاךּ כنبال ᑐـیا ᓄـۓ گرכـכ ...

 میترωـҐ از בـפֿـتراے ڪـہ شرҐ פּ פـیا نـבارלּ


 ایناے ڪـہ هر رפּـز با یڪے مے پرלּ


 ایناے ڪـہ بـפֿـاطر یـہ پـωـر هزارتا בرפּـغ بـہ پـבر ماـבرشـפּـלּ میگלּ


 ....ایناے ڪـہ از اـפــωـاـωـات بـפּـے نبرבלּ


 ....ایناے ڪـہ ظراـ؋ـت زنـפּـنـہ نـבارלּ


 .... ایناے ڪـہ بـב בهنלּ


 ....ایناے ڪـہ شیطنتـפּ با هرزگے اشتباـہ گر؋ـتלּ


 ایناے ڪـہ بـہ جاے شیطنتاے בـפֿـترפּـنـہ ڪارشـפּـלּ

شـבـہ تیغ زבלּ פּــבنیاشـפּـלּ شـבـہ مـבل ماشیלּ פּ

پـפּـل פּ شارز


 ... میترωـҐ


 میترωـҐ از בـפֿـتراے ڪ בیگـہ בـפֿـتر نیـωـتלּ


 بانـפּ בـפּــωـت مלּ


 פֿـیلے بیشتر از اینا مے ارزے ᓆــבر פֿــפּــבتـפּ بـבـפּـלּ  


 פـیا ؋ـاز بالا 

♥ نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1396 ساعت 18:52 توسط سارا :
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

Design By : Bia2skin.ir

درباره ما

..•¤**¤•.,.•¤**¤•.*.•¤**¤•.¸¸ خداوند ¸..❀دختر ها را آفرید تا گل ها❀ بی نام نمانند ...! ..•¤**¤•.,.•¤**¤•.*.•¤**¤•.¸¸. ¸..•¤**¤•.,.•¤**¤•.*.•¤**¤•.¸¸.
نویسندگان
موضوعات
لینک ها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دخترانه و آدرس 3ara.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





طراح قالب

امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 6441
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


abzar

ساخت آنلاین صفحه ورودی